با موکب نسیم ...

نتیجه فلسفی مهم امروز : « من فکر نمیکنم ، پس احمقم ! »


نمیدونم چرا تازگی همه چیز به احمق بودن من ختم میشه ؟ حتی قوانین نیوتون !!!


------------------------


دوستانی دچار اشتباه شده بودند که من عاشقم آیا ؟ من باید در جواب اون دوستان بگم که نخیر ... پس کی عاشقه ؟ دشمن !!! :دی


اون ضمیمه پست قبلی جواب دوستی بود که پرسیده بود : تو عاشقی آیا ؟


و بعد از خوندن پست پرسید : پس کی عاشقه ؟


_ دشمن !!! :دی


------------------------


احساس بانمک و جالبیه که بعد از دو سال یه دوست قدیمی برگرده و بگه که هنوز تو رو به یاد داره ... هرچند اون دوست مربوط به بدترین دوره زندگی تو (از نظر روحی) باشه !!!


------------------------


درس خوندن کار سختیه ! و احمقی مثل من هرگز از پس اینکار بر نخواهد اومد ... این جزء جدیدترین دستآورد های زندگی منه ! کیه که نتونه روزی حداقل یک ساعت درس بخونه ؟ لابد احمقی مثل من !!


-------------------------


به نظرم احمقانه است که آدم نگینی رو که میتونه همیشه توی جیبش داشته باشه و از دست نده ، بخواد توی مشتش بگیره و ریسک افتادن و گم شدنش رو بپذیره ... من آدم ریسک پذیری نیستم ، بخصوص اگر اون نگین خیلی ارزشمند باشه و دست های من خیلی غیرقابل اعتماد !!!


-------------------------


برای کامل کردن پست لازم به ذکره که شدیدا عاشق آهنگ سیب نقره ای کوروش یغمایی شدم و شعرش رو اینجا براتون مینویسم تا عبرتی شود برای آیندگان :


همواره عشق بی خبر از راه می رسد / چونان مسافری که به ناگاه می رسد


وا می نهم به اشک و به مژگان ، تدارکش / چون وقت آب و جاروی این راه می رسد


میلی کمین گرفته ، پلنگانه در دلم / تا آهوی تو ، کی به کمینگاه می رسد ؟


هنگام وصل ما به باغ بزرگ شب / وقتی که سیب نقره ای ماه می رسد !


با دیگران نمی نهدت دل ، به دامنت/ چندان که دست خواهش کوتاه می رسد


اینت زهی شکوه که نزدت کلام من / با موکب نسیم سحرگاه می رسد


هنگام وصل ماست ، به باغ بزرگ شب / وقتی که سیب نقره ای ماه می رسد




پ.ن : شعر از استاد «حسن منزوی» هست !!


پ.ن2: آهنگ رو دانلود کنید !

نظرات 6 + ارسال نظر
الی یکشنبه 29 آذر 1388 ساعت 11:07 ق.ظ http://eloonak.blogsky.com

و نگینی که تو جیبت باشه یا حتی تو مشتت به چه دردی می خوره؟ وقتی که خودت رو از دیدنش محروم کنی؟ نگین رو باید بذاری رو انگشتر، دستت کنی که هم نیفته هم بتونی از دیدنش لذت ببری!

نسیم پنج‌شنبه 26 آذر 1388 ساعت 09:25 ب.ظ http://www.nassim2008.blogfa.com

هوم. ریسک!

من عاشق ریسکم. چون لااقل بعدا" خودم رو به خاطر حرکت نکردن سرزنش نمی کنم.
ژشیمونی بعد ریسک بهتر از حسرت تمام مدت هستش!

سعید پنج‌شنبه 26 آذر 1388 ساعت 02:33 ب.ظ

ببین من روزی 1 دقیقه هم درس نمیخونم! یعنی تقریبا هر روز 12 ساعت بیرون خونه ام!

زیادی به خودت فحش نده!

آرمینا پنج‌شنبه 26 آذر 1388 ساعت 05:57 ق.ظ

فرزندم ، با بسی پوزش و عرض شرمندگی ، آیا تا به حال عبارت ِ " یاسین به گوش ِ خر خواندن " را شنیده ای ؟!

نه ؟ به درک ، دیگه بادمجون واکس زدنو که شنیدی !؟ ( نمایانگر تلاش زیاد برای کنترل خودمه .)

مورگانا چهارشنبه 25 آذر 1388 ساعت 06:56 ب.ظ

آهنگت دانلود نمی شد.

بزکوهی چهارشنبه 25 آذر 1388 ساعت 05:10 ب.ظ

کیه که نتونه روزی بیشتر از ده دقیقه درس بخونه؟
-من!

خوب پس من یه احمقم مثل تو!

میگما! رفتی تو کار دانلود آهنگ! اسمت رو ت لینک باکسم میذارم آهنگسرا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.