به یاد پسران سیاه پوش :
کسخلان کلاس ...
تا نیمه راه برو ، بی توجه به هیتلر برگرد ...
کسخلان کلاس ...
but everything we've ever known's here , i never wanted it to die ...
پ.ن: خاطرات ... دنیایی دارند ، بی رحم و شیرین ...
پ.ن2: پرنده مردنی است ...
پ.ن3: «بودن ها فراوانند ...» بعضی خاموش و پایدار، بعضی جادویی و زودگذر ...
پ.ن4: دلتنگم ... فقط همین !
پ.ن5: فردا (9 آبان) تولد فرشیده ... تولدت مبارک پسر سیاه پوش ...:D
خط اولی رو نتونستم بخونم !:دی ...
بودن ها فراوانند ... !!!!
از کلمات بی ادبی استفاده نکن تا من بتونم با خیال راحت برات نظر بذارم :))
این پست از اون پستای کوتاهی بود که واسه خودت اندازه ی کل وبلاگت حرف داره...
پ.ن:؛اخه تو منو نداشتی کی میومد واست اولین کامنت پستتو میذاشت؟:دی
حرف ها دارم
با تو ای مرغی که می خوانی نهان از چشم
و زمان را با صدایت می گشایی
چه تو را دردیست
کز نهان خلوت خود می زنی اوا
و نشاط زندگی را از کف من می ربایی
در کجا هستی نهان ای مرغ
زیر تور سبزه های تر
یا درون شاخه های شوق
می پری از روی چشم سبز یک مرداب
یا که می شویی کنار چشمه ی ادراک بالو پر
هر کجا هستی بگو با من
روی جاده نقش پایی نیست از دشمن
افتابی شو
رعد دیگر پا نمی کوبد به بام ابر
مار برق از لانه اش بیرون نمی اید
و نمی غلتد دگر زنجیر طوفان برتن صحرا
روز خاموش است ارام است
از چه دیگر می کنی پروا ؟
(سهراب سپهری)
دمت گرم.......من عاشق سهرابم و نصف هشت کتاب و حفظم
مرسی
سهراب به منم سر بزن خیلی گلی