من هنوز زندم :|

نشستیم توی تریا «دانشکده فنی» ...


من : باید برم معاونت دانشجویی واسه یه کاری ...


اردلان : منم باید برم جزوه ریاضیو بگیرم ...


رامتین : منم باید برم کتابخونه ... این کتابه که استاد روانشناسی گفت اسمش چی بود ؟


یحیی : من باید برم دنبال اشتغال به تحصیلم ... فکر میکنین امروز بهم بدن ؟




بلند میشیم از تریا میریم بیرون ...



رامتین : بریم گیم نت ؟


ملت : بریم ... جنرالز مولتی !!


من : ... بچه ها من رفتم معاونت دانشجویی :) ... خدافس :|





پ.ن: عمه ی اونکه تصمیم گرفت روی سیستم های کافی نت دانشکدمون بازی نصب بکنه که ملت بچه صفت ازش به عنوان گیم نت استفاده کنن !!!


پ.ن2: هرگونه ایده ای دارین که من چطوری میتونیم پول در بیارم بهم بگین ... شدیدا پول لازم و کار لازمم !!


پ.ن3: بعضیا کارایی میکنن که مهمه ... علیاء ماجده المهدی یه بار عمیقا منو متاثر کرد با شجاعتش ... دیروز یه دختر 14 ساله کانادایی اینکارو کرد ... کسی که در هفته گذشته یه جنبش نوجوانان راه انداخت علیه سوء استفاده از نوجوانان ... و خودش چند روز پیش خودکشی کرد ... داستانش خوندنیه ... ممنونم آماندا تاد : Amanda Todd

نظرات 3 + ارسال نظر
آرمینا شنبه 25 آذر 1391 ساعت 09:35 ق.ظ


من این بچه صفت رو یه تعریف میدونم! :d

فکر میکنم اگه کسی میخواد تو کافی نت بازی کنه ، نظر به این که کافی نته ، نه کتابخونه ، مسئله ای برای ِ سایرین نباشه!

سپید جمعه 28 مهر 1391 ساعت 10:56 ب.ظ

۱.پوکر فیس ممنوع خواهشن...!(خواهش...)
۲.سلام...!
۳.منم یه وقتا همینم...مثلا دفتر طراحیمو با خودم میبرم یه دو ساعت بیکاری دارم برم مثلا تو سلم رو طراحیم کار کنم...یه اکیپ یهو میرسن...یکی میخواد غیبت کنه...اونیکی غر میزنه...یکی میخواد تجدید ماتیک کنه...ای بدم میاد از آرایش کردن توی یونی...!

shafagh چهارشنبه 26 مهر 1391 ساعت 07:52 ب.ظ http://shafaghbidel.blogfa.com

slm

mer30 k umadi

are khodamam

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.