درد دارم

بهش قول داده بودم هرچی توی وبلاگش می‌خونم رو توی دنیای واقعی به روش نیارم ...

میمونم سر قولم ...


ولی درد دارم. یعنی فقط منم توی این دنیا که سر حرفام میمونم ؟ فقط منم که ظاهر و باطنم یکیه ... ؟


درد دارم، واقعا به طور جسمی دردم گرفته ... خسته‌ام ...

حق من این نبود ... منم حق داشتم یه زندگی عادی داشته باشم، توی دبیرستان دختر بازی بکنم و توی دانشگاه سکس داشته باشم. حق داشتم با دوستام برم پارتی و با عشقم برقصم و آخر شب که میام خونه مامانم سرم غر بزنه که «خجالت بکش مرد گنده این چه وقت خونه اومدنه ؟!؟» ...


من فقط دارم از دست میدم. فقط دارم به دست نمیارم ...

و فقط سر حرفام میمونم، فقط صادقم، فقط می‌بخشم ...


حق من این نبود ...


کاش هیچوقت نمی‌دیدمت ...

کاش هیچوقت نمی بوسیدمت ...

کاش هیچوقت مامانم نمیرفت ...

کاش هیچوقت بدنیا نمی اومدم ...

کاش هیچوقت ...


درد دارم ...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.