سیبل

من در تو به دنبال آزادی می‌گشتم ... و تو در من اسیر شده بودی ...


اکنون، من شوالیه محزونی هستم ...

در ابتدای راهی تاریک ...

که شمشیرش را باد با خود برده است ...

و شرمساری را زمان برایش آورده ..

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.