درد عشقی کشیده ام که مپرس ........ زهر هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار ............... دلبری برگزیده ام که مپرس
آنچنان در هوای خاک درش ................ میرود آب دیده ام که مپرس
من بگوش خود از دهانش دوش .......... سخنانی شنیده ام که مپرس
سوی من لب چه میگَزی که مگو ؟ ...... لب لعلی گزیده ام که مپرس
بی تو در کلبه گدایی خویش ............. رنجهایی کشیده ام که مپرس
همچو حافظ غریب در ره عشق ......... به مقامی رسیده ام که مپرس
پ.ن : آهنگ وبلاگ از گروه اوهام ، شعر همین شعر حافظه و سبک راک !
آدرس وبلاگ اشتباه شد : www.gonjeshgak.blogfa.com
ایول ایول اینجا چه شکلکای باحالی داره!
من نفهمیدم چه جوری بادی شعر حافظو راک خوند S006
S072
رسم رفاقت حکایت دیرینه ی قفس و کرکس است. حکایت شعر سهراب و نارنج و ترنجِ طرحِ قالی های بی بی...
همین تازگیها برگشته ام، با غزل تازه ای برای دل خودم و چشمانِ پاکِ تو...
بر ما نظر کنید تا کیمیا شویم...
خو سلام سهراب آقا.....کم پیدایی!؟!؟؟!؟!
منم کم میام...
ایول به این گروه اوهام...ولی من اون آهنگ قبلیه رو بیشتر خوشم میومد......ولی اینم متنش خیلی باحاله.....منم با شعر و اینا خیلی حال میکنم....بازم از این شعرا بذار!!!!!!
سلام. شعر قشنگی بود، فقط موندم چطور میشه با سبک راک خوندش! [:S072:] چه باحال اینجا همر هم داره! ایول.
در ضمن، من اون طوری لباس نمی پوشم که نگام کنند. نیازی به این چیزا نیست! مرد ها و پسرای ایران اونقدر وضعشون خرابه که اگه خواهرای سیندرلا رو هم ببینند، شماره میدن!
در ضمن؛ درسته ! اینا همه برای مبارزه است. ولی قصد من بیشتر تیپ زدن بود و خودت باید بهتر بدونی، وقتی بین دوستات هستی این طوریه!
همین!
پا به عرصه وجود گذاشتیم.میشناسی.بیا
هر نفس آواز عشق می رسد از چپ و راست
ما به فلک می رویم ، عزم تماشا که راست ؟
ما به فلک بوده ایم ، یار ملک بوده ایم
باز همان جا رویم جمله ، که آن شهر ماست
حتما برات سوال پیش میاد این امین دیوونس برداشته این جا شعر از مولوی نوشته ؟ خب ، :دی چون با متنت مناسبت داشت نوشتم چون اسم شعره آوازه عشق ه .
ا نه بابا ! ایول ! :D
خیلی وقته بهت سر نزده بودم ... آدم از این که بیاد تو وبلاگت هیچوقت پشیمون نمیشه ! :D
مرسی گروه اوهام ! :D