ههعییی ...
دو سال پیش من یه تجربه تلخ داشتم، من مترسک هایی رو دیدم که میومدن و بهم تسلیت میگفتن و میرفتن ... میومدن و دلداریم میدادن و شاید میخواستن برام دلگرمی باشن ، و شاید بهم ترحم داشتن، و شاید ... و شاید ... و شاید ...
مهم اینه که اون مترسکا از اونایی بودن که خودت میدونی ... از اونایی که بهت گفتم بودنشون حتی کلاغا رو هم فراری نمیده ... !
از اون روز تا حالا، هیچوقت، و مطلقا هیچوقت نتونستم توی موقعیت های مشابه، برم و سعی کنم از یه نفر دلجویی کنم، مگر اینکه خودش بهم پناه میاورد، ازم میخواست ... میدونی ؟ حتی اگر مطمئن بودم که توی دسته مترسک ها نیستم ، از مترسک شدن میترسیدم ...
و برای همینه که با تمام تلاشی که کردم نتونستم حتی یه کلمه تسلیت بگم ... ولی خودت که میدونی ... دل آدم میگیره وقتی میبینه بعضی چیزا اونطور که باید و شاید نیست ...
ههععیی ...
رفیق ، میدونی که توی دلم چی میگذره ... میدونی که درکت میکنم ... میدونی که تجربه های تلخ و شیرین مشابه زیاد دارم ... و ببخش اگر اونطور که باید کنارت نبودم !!!
یادته بهت گفتم ، هر تلخی ای به این معنیه که یه چیزی قراره بیاد و شیرینش کنه ... دست کمش نگیر ... منتظرش باش ...
هوووم ... و محکم باش ، و همونطور که همیشه بودی ، بجنگ ... یادته که ؟ «جنگی که مطمئنی توش پیروز نمیشی رو حداقل واگذار نکن ... بذار نبرد پایاپای ادامه داشته باشه ! »
پ.ن1: خودت که میدونی کلمه رفیق پیش من ارزشش از دوست و همراه و برادر و الخ ... بیشتره !!
پ.ن2: نه یعنی واقعا اینقدر مسخره است دنیا ؟ :دی
خیلی سخته اظهار تاسف کردن پیش کسی ! اگه تسلیت بگی فکر میکنی فکر میکنه ترحمه اگه نگی بیادبیه ... خلاصه در کل روزگاره دیگه !!!
آره؛ دقیقا همینقدر مسخره س!
میدونی چی داغونم میکنه؟ اینکه با وجود همه ی اینا..همچنان دو نخطه دی رفیقت حفظه..اونقدر که همه ی این جماعت بی خبرن .. همین جماعت پر از ادعا!