A Cup Of Hot Tea
چای رو وقتی میخورین داغه ! بعضی وقتا حتی ممکنه دهن آدم رو بسوزونه ... ولی هیچ ابلهی چای سرد شده رو نمیخوره .... چون لذت چای به اینه که تموم وجودت رو گرم میکنه !
روزا تکرارین ولی افکار نه ! اتفاقات تکرارین ولی احساسات نه ! بعضی تکرار ها، مشکلات یا اتفاقات هست که مثل گرمی چایی، گرچه دهنت رو می سوزونه ولی زندگیت رو گرم میکنه و نمیذاره ساکن و یخ زده بمونی ... محتاج یک فنجون چای هستیم !
A Piece Of Cake
این روزا از خیلی ها میشنوم که :
- « سهراب داری بزرگ میشی » (آ)
-« دیگه فضایی نیستی ... مثل زمینی ها شدی ! » (س)
- « از ابعاد آدمیت به بعد دیگه از هستی منتقل شدی سهراب ! » (آر)
و من باید اعلام کنم که از این آزمون سربلند بیرون اومدم و هنوز میتونم فیل رو توی شکم بوآ ببینم ! یاد حکیمی افتادم که میگفت اگه یه روز یه کیک کپک زده بخوری دیگه از کیک های اون کارخونه نمیخری چون بر اساس اون یه کیک قضاوت میکنی ... و این دقیقا حالتیه که در هفته گذشته برای دوستای من پیش اومده بود نسبت به من :دی !!!
A Melody In D minor
یه آهنگ معروف گیتار هست به اسم دیروز (Yesterday) ... توی گام ر مینوره و به طور کاملا اتفاقی من نتش رو توی یکی از کتابا دیدم و با کیبرد خودم زدم و بسی حال داد و زیبایی ر مینور رو هم کشف نمودیم !
ملودی ها میتونن بیانگر خیلی از احساسات باشن که کلمات نمیتونن ... و این دلیلیه که من این روزا احساساتم رو با گام ها نشون میدم ، چون واژه مناسبشون پیدا نمیکنم ! مثلا امروز دقیقا ر مینور Dm بودم و دیروز دقیقا F#m فا دیز مینور :D
پ.ن1: خطاب به یکی : جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه / چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
پ.ن2: یک فنجون چای، یه تیکه کیک و یه ملودی بسته به حال اون روزم، تموم چیزیه که به روزای من معنی میده ! بقیه اش سریال های تکراری فارسی وان، اد لیست تکراری و معلمای تکراریه !
قشنگ و جالب
ولی حالا اگه یکی کلا" از چای متنفر باشه چی>؟
سلاممممممممممم
چطوری پسر؟
آپت یه خورده خیلی زیاد جای تامل داره
خونه جدید پیدا کردم بهم سر بزن
ساکن و یخ زده !! اما من هنوزم دچار یخ زدگیم و ساکن نیستم !! سردی و بی تفاوتی تو چشام موج می زنه اما ساکن !! نه !! نیستم !! شایدم فقط فک می کنم که نیستم !!هووووم !!
قضیه مال یکی دو هفته نبود. منم با اون سه تا موافقم حالا بی خیالش. ما کلهم قضاوت نمی کنیم دیه ببینیم چی می شه!!!
هی ! من بهت نگفتم بزرگ شدی! گفتم نکنه داری بزرگ میشی!
ابله خودتی من چای یخ می خورم :دی
هی رفیق سلام درسته چایی گرم خیلی خوبه ولی اگه مجبور باشی سردشو بخوری چی. تنها چیزایی که همیشه برات گرم میمونن خاطراتن قبول داری این پستم از خودمه جز اون اولش که نوشتم از ویکتور هوگو
آخه یکی نیست بگه " مصی، زوره وقتی حرفی نداری بزنی صحفه کامنت باز کنی و بعدش از خودت شعر درکنی" :D
فک کنم خیلی بت خوش میگذره ها گوسفند!
یه چایی داغم مهمون من! از تو که بخاری در نمیاد، خسیس:D
اینو بهش میگن روزمرگی ! ازش متنفرم!
محض تنوع میتونی بیای پرشین بلاگ و من تاحالا دو نفرو قانع کردم . تو میتونی سومی باشی
خوبه!
با اون قسمت چای موافقم!