«آنها نمیفهمیدند که راز و رمز این اعمال شرارت آمیز در جزئیات آن نهفته است. اظهار پشیمانی کردن در ارتباط با وقایع بزرگ کار ساده ایست : اشتباهات سیاسی، زنا، جنایت، ضد یهود بودن ... اما چه کسی جزئیات را درک می کند ؟ چه کسی می تواند انسانی خاطی را ببخشد ؟»
- (عقاید یک دلقک، هاینریش بُل)
« این تصور مضحکی است که اصولا به وجود فضا فکر کنیم، در حالی که در کنارمان دخترهایی هستند که از شدت ریمل موجود بر روی مژه هایشان نمی توانند فضا را ببینند و مطمئنا" پسرهایی هم هستند که چنان غرق در فوتبالند که نیمنگاهی به افق نمی اندازند. در هر صورت بین یک آیینهی آرایشی و یک تلسکوپ قابل استفاده تفاوت قابل ملاحظه ای وجود دارد و به نظر من این همان چیزی است که به آن "تفاوت دیدگاه ها" می گویند. »
- (دختر پرتقالی، یوستاین گاردر)
« هویت برساخته ای اجتماعی است. کیفیتی ثابت یا ذاتی نیست، بلکه ساخته می شود و سپس در تعامل با دیگران تغییر می کند. دوم اینکه هویت آمیخته با احساس تعلق است.جزء ذاتی اینکه بدانیم چه کسی هستیم، عضویت در گروه یا گروه های اجتماعی ای است که از اعضای شبیه به یکدیگر تشکیل شده اند. سوم این که مسئله هویت به تفاوت ما با دیگران نیز مربوط می شود. بخشی از دانستن این که چه کسی هستیم دانستن این است که چه کسی نیستیم. همچنین از آنجا که هویت اکتسابی - آموختنی - است انعطاف پذیر نیز هست و در برخی از جوامع انعطاف پذیر تر از برخی دیگر است.»
- (در آمدی بر جامعهشناسی، نیکلاس آبرکرومبی)
« شیوه زندگی این است که تصمیمات را به افرادی که همیشه در تردید هستند تحمیل می کند.»
- (نلسون ماندلا، راه دشوار آزادی«کتاب خاطرات»)
پ.ن: هیچوقت اینقدر فیزیک رو بد جواب نداده بودم ... احتمالا پنج رقمی ...