-
مقام زن
سهشنبه 24 اردیبهشت 1387 23:05
سلمی دست خود را سوی آسمان آراسته شده از ستارگان بلند کرد،دستهایش را بالا برد ، چشمانش گشاد شدند و لبهایش لرزید، آنچه از ناامیدی و ضعف و درد در نفس مظلوم زن وجود دارد بر چهره رنگ پریده اش آشکار شد . سپس فریاد کنان گفت: پروردگارا! زن چه کرده است که اینچنین مستحق خشم و غضب توست ؟ چه گناهی مرتکب شده که غضبت تا آخر...
-
زیبایی
دوشنبه 9 اردیبهشت 1387 22:38
زیبایی رازیست که جانهایمان آن را می فهمند و از آن شادمان می شوند ، با تاثیرات آن رشد می کنند و افکار ما در برابر آن متحیر می شود و سعی می کند آن را در غالب کلمات بگنجاند و به وسیله الفاظ آن را بفهمد ، ولی نمی تواند ... (جبران خلیل جبران ، بالهای شکسته )
-
ابوسعید ابولخیر
سهشنبه 3 اردیبهشت 1387 23:05
گفتم چشمم ، گقت براهش میدار گفتم جگرم گفت پر آهش میدار گفتم که دلم گفت چه داری در دل گفتم غم تو گفت نگاهش میدار
-
شادی
سهشنبه 20 فروردین 1387 14:46
انسان ها از زمانی که در غار ها زندگی می کردند ٬ مهمانی داده اند. این نخستین مراسم جمعی ثبت شده است ٬ و سنت خورشید رسالت زنده نگه داشتن آن را تا امروز بر عهده داشته. یک جشن خوب تاثیرات اثیری زیان آور افراد شرکت کننده را پاکسازی می کند ٬ اما رخ دادن این امر دشوار است. اندک افرادی برای از بین بردن شعف عمومی کافی اند....
-
عشق
جمعه 16 فروردین 1387 13:11
در اوج درد ، چه باشد دوای عشق / یارب گنه چه بود که دادی جزای عشق ((گویند سنگ لعل شود در مقام صبر )) / آری شود ، ولی فقط از ماجرای عشق صد اشک و آه و سوز دل و ناله سحر / حالم نگر که رسیدم کجای عشق جانم برای یار و دلم وقف عشق او / اشکم برای خامُشی شعله های عشق این سر بود چو خاک ره او ، برای او / این دل بود چو شعله سوزان...
-
عصیان
دوشنبه 12 فروردین 1387 21:57
این گوشه خاموش و نهان بر ما خوش ........ تا یک وجب از کل جهان بر ما خوش تنهایی و عزلتی و خاموشی چند ........ از بین گذر های زمان بر ما خوش دوری و فراغتی و هجرانی سخت ........ از صحبت بی خاصیتان بر ما خوش قحطی زده اندیشه مردم در مرگ ........تکفیر تفکر به عیان بر ما خوش گر صحبت درد است به جا می گویم ........ درد آمده...
-
عرفان
سهشنبه 6 فروردین 1387 18:47
رسیدن به خداوند ٬ با او بودن در تمام ابعاد زندگی است ٬ نه فقط در شرایط ممتازی همچون لحظات ارتباط با خدا یا نیایش ! همواره باید خدا را تجربه کرد : به هنگام قدم زدن در جاده ٬ تنفس هوای آلوده ٬ به هنگام شادی ٬ نوشیدن یک نوشابه ٬ به هنگام تلاش برای فهمیدن متنی که در مطالعه اش هستیم . خداوند آمیخته همه اینهاست. و هر...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 فروردین 1387 17:41
از شبنم عشق خاک آدم گل شد شوری برخاست فتنه ای حاصل شد سرنشتر عشق بر رگ روح زدند یک قطره خون چکید و نامش دل شد (ابوسعید ابولخیر)
-
سال نو مبارک
سهشنبه 28 اسفند 1386 21:52
یک سال دیگه هم گذشت با غم ها و اندوه ها و رنج ها و تنهایی های شبانه و اشک ها و شعر ها و در کنارش شاید ! شادی ها و خنده ها ! سال جدید بر همتون خوش سال نو آمد و روز از نو و روزی از نو رنج ها تازه شد و رنج الهی از نو روز اول که همه سرخوش و خرم بودند من و دنیا باز هم جنگ و ستیزی از نو
-
رباعی از ابو ظسعید ابوالخیر
شنبه 4 اسفند 1386 22:16
آن روز که آتش محبت افروخت ..........عاشق روش سوز ز معشوق اموخت از جانب دوست سر زد این سوز و گداز ... تا در نگرفت شمع ، پروانه نسوخت رباعی از ابو ظسعید ابوالخیر
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 28 بهمن 1386 00:06
آسمان ابر گرفت ٬ اشک ز مهتاب افتاد / گویی از چشم همه خلق خدا خواب افتاد وقت آغاز اذان قصه او پایان یافت / قصه چشمه چشم است که بی تاب افتاد این شعر رو در سوگ مادرم گفتم ! یا حق
-
آموزش
دوشنبه 24 دی 1386 23:46
آموزگار بد ٬ گفتار را تباه می کند و با بدآموزی خویش خرد زندگی را از اینکه با منش نیک توانگر گردد و ارج و شکوه یابد باز می دارد. ای مزدا ! تو مارا آموزگار منش نیک باش ! (اوستا:نگارش جلیل دوستخواه ٬ گاتاها ٬ یسنا ٬ هات ۳۲ ٬ بند ۹ )
-
رباعی
سهشنبه 18 دی 1386 22:33
آن گنبد نورانی مینا اینجاست عشق و سفر و شادی و غمها اینجاست آرام و روان سوی خدا می آییم والله که آن آخر دنیا اینجاست
-
پاسخ به یک نظر :
دوشنبه 10 دی 1386 16:00
دوستمون با عنوان بینام نوشته : عنوان وبلاگ ایرانی اما محتوای این پست عربی !!!! از تذکرت ممنون ، اما همونطور که خودت گفتی فقط این پست محتوای عربی داره و در این وبلاگ سعی شده حتیالمقدور از جملات عربی استفاده نشه ! به هر حال من در شهر (اصفهان) در گروهی به نام آذرخش عضوم که یکی از کارهاش پاسداشت زبان پارسیه ! باز هم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 دی 1386 22:44
من کنت مولاه ، فهذا علی مولا ! عجب جمله مذخرفی .... همین جمله بود که همه ما رو بدبخت کرد ... همین جمله بود که همه ما رو عاشق علی کرد ... من که دردی بدتر از عاشقی سراغ ندارم ! علی یارتون ، عید غذیر مبارک !
-
الهی ...
جمعه 30 آذر 1386 00:09
الهی ! وصف تو نه کار زبان است . عبارت از حقیقت یافت تو بهتان است. با صولت وصال ، دل و دیدار را چه توان است ؟ حسن تو فزون است ز بینایی من راز تو برون است ز دانایی من مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری (کشف الاسرار ، ج۶ ، ص۴۶۳ )
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 آذر 1386 23:07
آدمک آخر دنیاست بخند ... آدمک مرگ همینجاست بخند آن خدایی که بزرگش خواندی ... به خدا مثل تو تنهاست ، بخند دست خطی که تو را عاشق کرد ... شوخی کاغذی ماست بخند فکر کن درد تو ارزشمند است ... فکر کن گریه چه زیباست بخند آدمک نغمه آغاز نخوان ... به خدا آخر دنیاست بخند !
-
یک مقاله ...
یکشنبه 18 آذر 1386 21:49
چون دیگه چیزی برای گفتن پیدا نکردم یکی از مقاله های قدیمی خودم رو گذاشتم .... در واقع این مقاله رو وقتی ۱۲ سالم بود نوشتم برای همین هم چیز بدرد بخوری نیست ! (اساطیر شاهنامه و جستجوی منابع آنها ) اسطوره چیست ؟ اساطیر کلا افسانه های کهنی هستند که اکثرا وصف پهلوانان ، پادشاهان و خدایان یک سرزمین را می کنند و برای یک ملت...
-
...
سهشنبه 6 آذر 1386 21:58
ببخشید مدتیه به روز نمی کنم ... درس ها واقعا سنگینه ! هان ای دل عبرت بین ٬ در دیده نظر کن هان ! / ایوان مداین را آیینه عبرت دان !
-
شعری از ملا مصاحب شهدادی نائینی
یکشنبه 29 مهر 1386 22:01
((مصاحب)) در ره آن یار جانسوز محبت را از آن کودک بیآموز که مادر بهر جورش چون ستیزد همان در دامن مادر گریزد !
-
شعر
یکشنبه 22 مهر 1386 22:38
والله المَشرق والمَغرِب فاَینَما تُولُوا فتم وجه الله شرق و غرب خداست پس هر سو رو کنید سوی خداست ! (بقره ، ۱۱۵) ---------------------------------------------------------------------------------------- عالم به زیر و رو همه روی است و روی اوست بر هر گذر که پا بنهی خاک کوی اوست آفتابگردان ، نه زپی خورشید می رود کارش به...
-
مترسک
چهارشنبه 18 مهر 1386 20:37
ک بار به مترسکی گفتم : لابد از ایستادن در این دشت خلوت خسته شده ای. گفت : لذت ترساندن عمیق و پایدار است. من که از آن خسته نمی شوم ! دمی اندیشیدم و گفتم : درست است ؛ چونکه من هم مزه آن را چشیده ام. گفت : فقط کسانی که تن شان پر از کاه باشد این لذت را می شناسند. و من آن هنگام از پیش او رفتم و ندانستم که منظورش ستایش من...
-
دوست
دوشنبه 16 مهر 1386 21:20
واقعا دوست چیه؟ من دوستای خوبی دارم ... اما هیچکدومشون خیلی با من سازگار نیستند ... توی چند سالی که با اینترنت کار کردم دوستای زیادی پیدا کردم ... اصولا دوستای اینترنتیم از دوستای غیر اینترنتیم بهتر بودن .... چند وقت پیش یکی از دوستام باهام قهر کرد ... یک دوست اینترنتی قدیمی ، اهل اراک ! خیلی وقته از یکی از دوستای...
-
مرا می خواند آن آتش ...
سهشنبه 10 مهر 1386 22:49
درخت و آتشی دیدم ، ندا آمد که : جانانم / مرا می خواند آن آتش مگر موسی عمرانم ؟ مپرس از کشتی و دریا بیا بنگر عجایب را / که چندین سال من کشتی درین خشکی همی رانم بیا ای جان توئی موسی و این قالب عصای تو / چو برگیری عصا گردم ، چو افکندیم ثعبانم تو عیسی ای و من مرغت ، تو مرغی ساختی از گل / چنانکه در دمی در من ، چنان در اوج...
-
و خدایی که در این نزدیکی است ...
شنبه 7 مهر 1386 22:38
خدایی که در این نزدیکی است : لای این شب بو ها ، پای آن کاج بلند ، روی آگاهی آب ، روی قانون گیاه . من مسلمانم قبله ام یک گل سرخ ، جانمازم چشمه ، مهرم نور دشت سجاده من ... من وضو با تپش پنجره ها میگیرم . در نمازم جریان دارد ماه ، جریان دارد طیف .. سنگ از پشت نمازم پیداست ، همه ذرات نمازم متبلور شده است . من نمازم را...
-
یک پر
سهشنبه 3 مهر 1386 21:44
پائولو کوئیلو مشکل من رو تو مکتوب اول میگه : (( مردی میخ واست به واحه دیگری محاجرت کند ، و شروع کرد به بار کردن شترش ، ظرف های ، وسایل زندگی ، فرش ها و صندوق های لباس را روی شتر گذاشت و شتر زیر بار سنگین آنها مقاومت کرد. وقتی می خواست به راه بیافتد به یاد پر زیبایی افتاد که پدرش به او داده بود. پر را برداشت و پشت شتر...
-
فراموشی ...
چهارشنبه 28 شهریور 1386 23:27
اگه زندگی رو فراموش کردی ... اگه عزیزانت رو فراموش کردی ... اگه مثل من ، امید رو فراموش کردی ... این رو بدون که (( در عالم یک چیز هست ، که اون فراموش کردنی نیست )) - (فیه مافیه ، مولانا) - و اون چیز ، خداست ، خدایی که هم عزیزه ، هم دلیل زندگی و هم روزنه امید !
-
ماه رمضان مبارک
جمعه 23 شهریور 1386 19:59
شَهر رَمَضانَ الذی اُنزِل فیهِ قُرءان هُدی لِلناسِ وَبَیِنَاتِ منَ الهدی والفُرقانِ ماه رمضان است که قرآن در آن نازل شدهاست که رهنمای مردم است و آیات روشنگری شامل رهنمودها و حق جدا از باطل را در بردارد. ( سوره بقره ، آیه ۱۸۵ )
-
جبران خلیل جبران (۳)
سهشنبه 20 شهریور 1386 20:35
برای توصیف اوضاع و احوال جاده ٬ لاکپشت ها از خرگوش ها مناسب ترند ------------------------------------------------------------------------------------ روحانی ترین اشک هایمان هرگز در طلب چشم ما نیست ------------------------------------------------------------------------------------ من مشتاقانه در انتظار زندگی جاوادان...
-
سخن نور
دوشنبه 19 شهریور 1386 11:52
آدمی را خیال هر چیز به آن چیز می برد : خیال باغ به باغ ٬ خیال دکن به دکان ٬ خیال رود به رود . اما در این خیالات تزویر پنهان است . (فیه مافیه ... ص ۷ ) پس از آدمی آن کار می آید که نه از آسمانها می آید و نه از زمینها می آید و نه از کوه ها . چون آنکار بکند ظلومی و جهولی ازو نفی شود.(فیه مافیه ... ص ۱۴)