عصیان

این گوشه خاموش و نهان بر ما خوش ........ تا یک وجب از کل جهان بر ما خوش

تنهایی و عزلتی و خاموشی چند ........ از بین گذر های زمان بر ما خوش

دوری و فراغتی و هجرانی سخت ........ از صحبت بی خاصیتان بر ما خوش

قحطی زده اندیشه مردم در مرگ ........تکفیر تفکر به عیان بر ما خوش

گر صحبت درد است به جا می گویم ........ درد آمده خارج ز بیان ، بر ما خوش

من ساکن آسمان خود می مانم ........ این خاک برای دگران بر ما خوش

در عرصه گیتی منم آفت ، اما ........ آفت بزند روی گلان ، بر ما خوش

ما در پی مقصود به دور گردون ........ ایزد به میان خنده زنان ، بر ما خوش

شد پیرتر اندیشه مردم لیکن ........ با ما بود افکار جوان ، بر ما خوش

انسان چو عروسک شده بازیچه چرخ ........ گردان عروسک نگران ! بر ما خوش

 ساقی منم آن کز کرمش می آید ........ اندیشه مست ، رقص کنان ، بر ما خوش

 

( شعر از بنده حقیر ... سهراب متخلص به ساقی )

عرفان

رسیدن به خداوند ٬ با او بودن در تمام ابعاد زندگی است ٬ نه فقط در شرایط ممتازی همچون لحظات ارتباط با خدا یا نیایش ! همواره باید خدا را تجربه کرد : به هنگام قدم زدن در جاده ٬ تنفس هوای آلوده ٬ به هنگام شادی ٬ نوشیدن یک نوشابه ٬ به هنگام تلاش برای فهمیدن متنی که در مطالعه اش هستیم .  خداوند آمیخته همه اینهاست. و هر موقعیتی برای درک او و گفتن اینکه : خدا با ماست ٬ مناسب است.

 

(دومین مکتوب ٬ پائولو کوئلیو به نقل از لئوناردو بوف)

از شبنم عشق خاک آدم گل شد

شوری برخاست فتنه ای حاصل شد

 

سرنشتر عشق بر رگ روح زدند

یک قطره خون چکید و نامش دل شد

 

(ابوسعید ابولخیر)

سال نو مبارک

یک سال دیگه هم گذشت با غم ها و اندوه ها و رنج ها و تنهایی های شبانه و اشک ها و شعر ها و در کنارش شاید ! شادی ها و خنده ها !

سال جدید بر همتون خوش

سال نو آمد و روز از نو و روزی از نو                   رنج ها تازه شد و رنج الهی از نو

روز اول که همه سرخوش و خرم بودند               من و دنیا باز هم جنگ و ستیزی از نو

 

رباعی از ابو ظسعید ابوالخیر

آن روز که آتش محبت افروخت ..........عاشق روش سوز ز معشوق اموخت

از جانب دوست سر زد این سوز و گداز ... تا در نگرفت شمع ، پروانه نسوخت

رباعی از ابو ظسعید ابوالخیر