اتمام حجت !

  • حرف های ما هنوز ناتمام ...

                             تا نگاه میکنی : وقت رفتن است !

          باز هم همان حکایت همیشگی :

                               پیش از آنکه با خبر شوی لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود !


                    آه ...

                           ای دریغ و حسرت همیشگی ...

                                                ناگهان ... چقدر زود ...

                                                                          دیر میشود !

  • (زنده یاد قیصر امین پور)








تو ، آخرین بازمانده از دودمان دوست داشتنی هام بودی ...



ما را بس بخدا ... !!

بی اخلاقی جوانان شاد !!



در اتفاق مهیب و هنجار شکنی بزرگ و فاجعه انسانی ای که چندی پیش در پارک آب و آتش تهران اتفاق افتاده، عده ای جوانان شاد، رفتن یه ذره با هم آب بازی کردن ! کاری نداریم که حجابشون یه ذره وسط اون شلوغی این طرف رفت ، یا بعضیاشون به جای مانتو با لباس های بلند (بعضا آستین کوتاه) به بازی پرداختند ! ولی شاد بودند، به کسی کاری نداشتن، شعار سیاسی هم ندادن ! چه قشقرقی به پا میکنند حالا که نیروی انتظامی فلان کرده و اینا با نیروی انتظامی درگیر شدن و اینا ... به گزارش شاهدان اصلا نیروی انتظامی هیچ گهی نخورده که اگرم خورده بود گه زیادی خورده بود و غلط زیادی کرده بود ...


رفتار پلیس کشور های دیگر را ببینید و خودتان مقایسه کنید :



بعضی چیز ها رفتنی نیست ...


یه جا نوشته بود :

دیر هنگامی ست که جانوری در درونم می لولد.
………………..
نفس که می کشم بغض می کارد در گلویم،
………………..
فکر که می کنم درد می پاشد در خیالم،
………………..
راه که می روم می رقصد در وجودم،
………………..
نگاه که می کنم می ریند بر امیدم،
………………..
حرف که می زنم می گیرد صدایم،
………………..
خواب که می روم گه می زند به رویایم.

نامش « خاطرهء تو» ست
………….. …………..
و تنها چاره،
……………. …………………….
بیرون کشیدن و کشتنش…


روزی شوشولش را در ماتحتتان خواهد کرد !!


از من گفتن ... رفقا، اینجوری بازی کردن با شخصیت یه آدم، نه خدا رو خوش میاد نه بنده خدا رو ! تا اونجایی که اولش بود، شوخی بود، خنده بود و به نمایش کشیدن شیرینی یه بچه خردسال، بد نبود ! ولی دیگه دارین از حد خودتون خارج میشین ! به قولی دارین به حقوق فرنود تجاوز میکنید و اصلا هم متوجه نیستید یا شایدم هستین و با این حال این افتضاح رو درست میکنید !


برای سرخوردگی های فردای این بچه، برای لقب هایی که توی مهدکودک و دبستان و غیره پس فردا براش درست میکنند ! برای سرشکستگی ای که یه عمر دنبالش هست ! برای اون روزی که میره توی خیابون و یکی میاد دست میکشه به سرش میگه عمو جون شوشولت چطوره شما مسئولین ! برای عقده هاش شما مسئولین ! شما مسئولین بخدا ...


از یه جا نقل میکنم :

«بعد که یه روزی بیست ساله دیگه می خونیم روی یه پلی یه پسری به دختری اسید پاشید یا با چاقو قطعه قطعه اش کرد هیچ به ذهنمون نمیرسه که ضعف های شخصیتی اش ممکنه به امروزو دست به دست شدن این ویدیو و دو دقیقه سرگرمی ملتی غم زده و خسته برگرده»


چنین ملتی هستیم ما !!! ملتی که زندگی روزمره و طبیعی رو توی آداب و رسوم و عرف های احمقانه مچاله کردیم و مهر ممنوع زدیم روش ! ملتی که به بچه هامون آموزش میدیم خودشون رو سانسور بکنن و وقتی یه جا از دستشون میره با توهین و تمسخر و سرزنش سرکوبشون میکنیم ! ملتی هستیم که آلت تناسلی یه آقا پسر یه طرف قضیه برامون مجسمه شهوته و کلید تجاوز به دخترامون و بی بند و باریه جامعمونه هرچند که اون آقا پسر پاک و نجیب باشه !!! از یه طرف دیگه همون آلت تناسلی مایه تفریح و سرگرمیمون میشه تا مدت ها ...


از همین تریبون (با عرض پوزش از همه خوانندگان زیر 16 سال این پست) اعلام میکنم، شوشول اینجانب توی حلق همه کسایی که این عرف های احمقانه رو بنیان گذاشتن، خانواده هایی که بهش دامن زدن، پدر و مادری که صد در صد فرنود رو سرزنش کردن، مجری تلویزیون که به جای تشویق کردن فرنود موضوع رو به طرز احمقانه ای عوض کرد، بچه هایی که پس فردا برای فرنود حرف در میارن، ملتی که فرنود رو مسخره خاص و عام کردن و همه اونایی که پاکی ذهن یه کودک رو درک نمیکنن و نخواهند کرد ... شوشول بنده مستقیم توی حلقشون و نوش جونش انشاالله !


گر شما را نه بس این سود و زیان، مارا بس !


ما خسته شدیم آقا ! به اونجامون رسیده ! همونجا که در قسمت قبل اشاره شد ! نخیر منظورم شوشول نیست !  منظورم حلقه ! دارم بالا میارم نفرت انگیز بودن این جامعه رو ! با تمام وجودم ازش متنفرم ! از دخترای احمقش ! از پسرای خودخواهش ! از مردا و زنای کوته فکرش ! از رهبرای سیاسیش تا روشنفکرای آزادی خواهش ! از عرف های احمقانه اش ! از همه اش خسته شدم ! خسته شدم آقاجان ... خسته !!!






پ.ن1: اینجا را هم بخوانید !


پ.ن2: جامعه اطراف من مث اسپرم! میمونن! شانس آدم شدنشون یک در میلیونه !


پ.ن3: یه جا خوندم : بارالها! وجود نداری، یا وجودشو نداری؟


پ.ن4: بعد از این روی من و آینه وصف جمال ...


پ.ن5: رفیقک رفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت !


پ.ن6: میخواستم یه آپ بکنم در جواب آپ ِ ستایش، هرچی زور زدم حسش نیومد !!!