Same Mistake / James Blunt

Saw the world turning in my sheets and once again I cannot sleep

جهانم را دیدم، که در میان اوراقم سرگردان بود، و بار دیگر نمیتوانم بخوابم

Walk out the door and up the street; look at the stars beneath my feet.
Remember rights that I did wrong, so here I go.
Hello, hello. There is no place I cannot go.
My mind is muddy but my heart is heavy. Does it show?

I lose the track that loses me, so here I go.

من راهی را که مرا به بیراه میکشاند گم کرده ام، پس پیش تر می روم

And so I sent some men to fight, and one came back at dead of night.
Said he'd seen my enemy. Said he looked just like me,
So I set out to cut myself and here I go.

I'm not calling for a second chance,

من درخواست یک فرصت دیگر نمیکنم

I'm screaming at the top of my voice.

بلکه با اوج توانم فریاد میزنم :

Give me reason but don't give me choice.

برای من دلیل بیاور ، اما به من حق انتخاب نده

'Cause I'll just make the same mistake again.

زیرا من باز هم اشتباه قبل را تکرار خواهم کرد ...

And maybe someday we will meet, and maybe talk and not just speak.
Don't buy the promises 'cause, there are no promises I keep.
And my reflection troubles me, so here I go.
I'm not calling for a second chance,
I'm screaming at the top of my voice.
Give me reason but don't give me choice.
'Cause I'll just make the same mistake,

I'm not calling for a second chance,

من درخواست یک فرصت دیگر نمیکنم

I'm screaming at the top of my voice.

بلکه با اوج توانم فریاد میزنم :

Give me reason but don't give me choice.

برایم دلیل بیاور، اما به من حق انتخاب نده

'Cause I'll just make the same mistake again.

زیرا من باز هم اشتباهی قبل را تکرار خواهم کرد ...

Saw the world turning in my sheets and once again I cannot sleep.
Walk out the door and up the street; look at the stars.

Look at the stars fall down.

به ستاره ها نگاه میکنم کن که سقوط میکنند ...

And wonder where did I go wrong.

و در عجبم که من، کجای کار را اشتباه کرده ام ...





پ.ن1: به اون کسی که خودش میدونه قطعا ...


پ.ن2: قسمتایی که دوست داشتم رو بولد و ترجمه کردم !!!


پ.ن3: Give me reason but don't give me choice.


پ.ن4: کسی ویرونی عشق‌و توی چشمام نمیبینه ...


پ.ن5: نوای آواز درون ...


پ.ن6: اینجا دانلود کنید !!

ان در احوالات کنکور آزاد

همون ریاضی آخرش ... اگه از جایی قرار باشه زخم بخورم همین ریاضی نکبته ... !!!


کلا کنکور مزخرفیه این آزاد ... یعنی در بدبینانه ترین حالت من به سادگی آزاد قبول میشم ! قبل امتحان این گوینده هه بوقید به اعصابمون ... «داوطلبان محترم سلام ...» «داوطلبان محترم لطفا اطلاعات خود را با پاسخنامه مطابقت دهید ببینین خودتونین یا یکی دیگه است !» « داوطلبان محترم اگه شاش دارین لطفا برین بشاشین چون در مستراح رو میخوایم ببندیم ... » «داوطلبان محترم دست به دفترچه عمومی ها که انداختن کنار صندلیتون نزنید جیزه ! » «داوطلبان محترم حالا دست بزنید ... » « داوطلبان محترم ........ (الخ)



عمومیا که هیچی ... اصلا انگارا سوالا رو برای ما سومی ها طرح کرده بودن نه واسه کنکوری های اصلی ... کلا شاید 15 درصدش از پیش دانشگاهی بود بقیه اش همه پایه بود !

اختصاصیا هم طبق معمول ، ریاضی اون اول کار حالم رو گرفت ... بعدم این صندلی خیلی ناراحت بود، یه جور بود داشت انگار میرفت تو استخون کونم ! بعد گرچه بابام میگه که آدم به خاطر استخون کونش جلسه کنکور رو ول نمیکنه ... ولی اون نمیدونه آدمی که دو ساعت و نیم در این وضعیت بشینه سر سوال 6-7 فیزیک دیگه طاقتش به انتها میرسه، و اونوقته که تند تند از روی سوال حل کردنیا رد میشه، حفظیا رو میزنه و پاسخنامه رو تحویل میده و فیزیک و شیمیش میشه زیر 15 درصد ...





بعله ... این استخون کون خیلی مهمه !!! ... حالا از من گفتن !





پ.ن: to think i did i alright ...

شوخی نیس ... !

بابائه داشت دخترش رو از آبخوری پارک آب میداد ... روی آبخوری یه مربع سبز کشیده بود یه تیک سبز وسطش !!! بعد یهو از زنش پرسید : اصا" این آب خوردنیه ؟


مامانه یه نگاه به آبخوری کرد گفت : یه تیک روش زده، حتما خوردنیه ...


ما به کی دل خوش کردیم ... ؟!؟!؟؟!؟



------------------------------------------------------------------------------------


کم کم دیگه بریم تو فاز خدافظ شما و اینا ... باس بشینم بخونم ... با این سبک درس خوندن من تو دانشگاه شریف که هیچی ... تو سرویس بهداشتی دانشگاه زاهدان هم راهم نمیدن ... شوخی نیس ... همه رویاهامه ... چیزایی که 17 سال تو مغزم بود حالا باس بشه مسیرم ... !!


-------------------------------------------------------------------------------------


عشق یه کوهه ... نفرت یه دره ... وسطشون یه جاده به باریکی تار موئه ... بعضی وقتا باید روی اون جاده حرکت کنی ، که یهو از اوج عشق پرت نشی تو عمق نفره ...اگه حواست به اون تار مو نباشه ... میشی مثل این دخترای 14-15 ساله که یهو شکست عشقی میخورن بعد میگن دیه عشق وجود نداره و عشق و مرده و از این خزئبلات ... هرکسی اونقدر باهوش نیست که اون تار مو رو پیدا کنه و روی قدم برداره ... !!!




پ.ن1: یه چیزایی هست که فقط آینه میدونه ...


پ.ن2: رفیقک اومد !


پ.ن3:  اینجا  بود که فهمیدم همه چیز خیلی پیچیده تر از اینه که فکرش رو بکنم ... !!!