می خواهمت ، چنانکه شب خسته خواب را
میجویمت ، چنانکه لب تشنه آب را
محو توام چنان که ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان ، آفتاب را
بی تابم آنچنان که درختان برای آب
یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایسته ای چنان که تپیدن برای دل
یا آنچنان که بال پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی ، می آفرینمت
چونانکه التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با چون تو پرسشی ، چه نیازی جواب را ؟
زیبا می نویسی زیبا...
حوصله نداشتم بخونمش گفتم شاید یه چیز نو باشه و بود
اگه دوست داشتی به ما هم سر بزن
اگر موافق لینک هستی بگو تا از وبلاگت دیگران هم فیض ببرند
راستی عیدت مبارک
سلام بوقی
چطوری؟
سال نوت پیشاپیش مبارک باشه
سلام سال نو مبارک بدو که دعوتت کردم
به نظر من توی شاعرای معاصر هیچ کس مثل قیصر نمیشه!
خدا بیامزدش!
روحش شاد.
شعرای قیصرو دوس دارم.
مرسی
سلام دوست خوبم. حالت چطوره؟
خدا بیامرزه قیصر عزیز را. خیلی زیبا بود.
من هم آپم
عیدت مبارک گلم.
موفق باشی
باز هم مثل همیشه عالی بود خسته نباشی
یه پیشنهاد دارم چطوره بعد از اینکه همه شعرها رو زدی پی دی اف کنی و واسه دانلود بزاری