بودن یا نبودن ... ؟!؟



1- پانزدهم شهریور 97، یازده سالگی این خونه قدیمی من بود، و من یادم رفت بیام توش بنویسم و بگم که چقدر برام ترسناکه که قبول کنم، یازده سال گذشته :-)


2- روز‌ها و سخت و طاقت‌فرساست. پایان‌نامه‌ هست، بی‌پولی هست، تصمیم تغییر رشته و تموم سختی‌های همراه باهاش هست. فشار زمانی هست، فشار کاری هست ... خلاصه ملالی نیست جز دوری شما !!!


3- به تاریخ یازده آبان ماه 1397 نوشتم : «رفتی و رفتن تو جهان را فراگرفت / طفلی که بعد گریه، زبان را فراگرفت ... پیدا نبود قصه کُجا تلخ می‌شود / چون قهوه، بعد بلع دهان را فراگرفت ...»






پ.ن : راستی که من نمیدونم ادبیات یا زبانشناسی، ولی مطمئنم لاتین و سه‌تار ...

نظرات 1 + ارسال نظر
حسنا سه‌شنبه 22 آبان 1397 ساعت 07:05 ب.ظ http://chemiophile.mihanblog.com

1. البته یازده سال همچین زیادم نیستا :)
۲. خداروشکر که مشکلات این چیزان
۳. نه رفتنش فقط به دل ما نشسته بود
جایی دگر که آمدنش را فراگرفت!

یازده سال همچین کم هم نیست واسه یه وبلاگ ...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.