روی گرفتن زن از زرتشت

این نیز پیداست که چون پدر برای زرتشت زن خواست ٬ زرتشت به زن خطاب کرد که :‌« باید روی به من بنمایی !‌»

برای اینکه چهره و رخسار و رفتار او را ببیند و اینکه چهره او دلپسند است یا نه ٬ بشناسد !

زن روی از او برگردانید ٫ زرتشت گفت‌:‌« کسی که روی از من بازگیرد ٬ مرا احترام نورزد‌!‌»



(گزیده های زادسپرم ٬ نوشته پسر موبد ساسانی !)

علم ایرانیان

آیا میدانید ایرانیان زرتشتی بیش از پنج قرن قبل از نیوتون به ارتباط جزر و مد با ماه پیبرده بودند ؟

در گزیده های زادسپرم آمده است :



همچنین گردش هر چیز در برآمدان و فروشدان ، که مد و جزراند ، به ماه پیوسته است !

مرگ و زندگی در اعتقادات زردشتی

همچنین آن هر دو مینو به هم رسیدند نزد آنکه او نخستین آفریده است ، یعنی هردو مینو در تن کیومرث {اولین انسان ، هم رده آدم ، در اعتقادات زرتشتی} آمدند ، سپنتامینو که برای زندگیست ، اورمزد ، تا او را زنده نگاه دارد ، انگره مینو که برای نابودی است ، اهرمن ، تا او را بکشد . که آن مرگ و زندگی تا پایان جهان همچنین است ، یعنی بر مردم دیگر نیز همانا خواهد رسید .

(گزیده های زادسپرم ، نوشته های پسر یکی از موبدان ساسانی)

صوفی و خدا

نزد صوفی آنچه انسان را به خدا راه می نماید هم خداست. راهنمای او نه عقل است که معتزله می گویند نه دلیل است که اشاعره می پندارند. اگر عقل و دلیل به معرفت راهبر می شد همه عاقلان در معرفت برابر می بودند. گذشته از آن عقل و علم که متناهی و محدود است بر وجودی که بیحد و نامتناهی است چگونه احاطه تواند یافت ؟ صنع خدا هم نمی تواند انسان را به معرفت او دلالت کند. حادث فناپذیر چگونه می تواند بر آنچه پیش از او بوده و بر آنچه بعد از او خواهد بود دلالت داشته باشد ؟

( ارزش میراث صوفیه ، دکتر عبدالحسین زرین کوب )

خورشید تجلی

نفس اگر با آتش مطهر گردد و با اشک شستشو شود ، از هر آنچه که مردم آن را عیب و ننگ می شمارند فراتر می رود و از بندگی مذاهب و شریعتها رهایی می یابد و سربلند در مقابل عرش الهی می ایستد.

جامعه بشری هفتاد قرن تسلیم شریعتهای فاسد شد و نتوانست شریعتهای جاودان علوی اولیه را درک کند ، چشم انسان به نور ضعیف شمع ها عادت کرد و تا به حال نتوانسته به نور خورشید خیره شود.

(جبران خلیل جبران ، بالهای شکسته)