خویشتن را نیافته بود ، تن بیگمان خویشتن نبود ؛ و نیز بازی دریافت ها یا اندیشه یا فهم یا خرد ، اندوخته یا هنر که با آن نتیجه گرفته شود و از اندیشه هایی که هست اندیشه های نو بافته شود ، هیچیک خویشتن نیست ...
(سیذارتا ، هرمان هسه )
زنهار ای تشنه دانش ٬ زنهار از بیشه باور ها و از جنگ واژه ها ! باور ها را هیچ معنی نیست : باور می تواند زیبا باشد یا زشت ٬ هوشمندانه باشد یا از سر نابخردی و همه کس می تواند باور ها را بپذیرد یا به دور افکند !
(سیذارتا ٬ هرمان هسه - از زبان بودا )
آهنگ «عکس تو» از سعید مدرس رو برای وبلاگم قرار دادم ! خیلی دوستش دارم ! خیلی روم تاثیر میذاره چون حسش میکنم ! یاد کسی میافتم که عکسش رو همیشه همراهم دارم و هر شب قبل از خواب ستاره هام رو به یاد اون میشمرم :
عکس تو همیشه اینجاست که نده دوریت عذابم
بشمرم چند تا ستاره ؟ که ببینمت تو خوابم ؟
بیا با من قدم بزن تو کوچه ی درد و دلام
بشکن تنهایی من با یه تبسم یا سلام
پاییز میاد از اشک تو واسه خودش غم میاره
بهار پیش رنگ نگات قشنگیشو کم میاره !
کی از تو مهربون تره وقتی غریب و بی کسم
با شوق حس عطر تو تازه میشه هر نفسم
عشق من و پیدا بکن از نامه های گم شده
شاید بفهمی این دلم از خود چرا بی خود شده
عکس تو همیشه اینجاست که نده دوریت عذابم
بشمرم چند تا ستاره که ببینمت تو خوابم ؟
نخست اینکه : به مجادله ناراست نزد کسان مروید !
دوم اگر با شما به ستم رفتار کنند دادگری پیش گیرید !
سوم ، خویدوده کنید ، که برای ادامه نسل پاک بهترین کار زندگانی و عامل نیک زایی فرزندان است و یار بسیار میابید و کسی را که یار بسیار است ، آنگاه او را دشمن نباشد !
«به دوستی که بعد از عشق بین دو نفر حکمفرما میشود باید عقیده داشت.»
« ناصح ام گفت که جز غم چه هنر دارد عشق ؟ / برو ای خواجه عاقل ٬ هنری بهتر از این ؟»