سکسکه عشق ...

تو اوج سکسکه عشق ...

که شاه قصه میخنده ...


با این نفس که بریده ...

که بار مرگ می بنده ...


با این صدا که میخونه ...

تو این سکوت که میگنده ...


یه موج خون تو دل من ...

شدم یه مرده‌ی زنده ...


هزار کبوتر عاشق ...

که به آخر خط رسیدن ...


هزار حرف نگفته ...

تو عمق شعر خزیدن ...


برای موندن این عشق ...

چه مجنون ها که بریدن ... !!


برای مرگ ملائک ...

شیطونا، سیاه پوشیدن ... !!


**    **    **    **

تمام قصه همینه ...

باید بری تا بمونیم !

کنار خرمن احساس ...

سمند صبر برونیم ...





پ.ن: کی با تو بود حالا ؟؟ ... چرا به خودت میگیری ؟


پ.ن2: به درد کشیدنش می ارزه ...

مناجات ...

ای که آن بالا نشسته ای

                      و ذلت انسان را نظاره میکنی ...


صدای شیطان قطع و وصل می شود ...


                         بی زحمت پایت را از روی سیم بردار !




(از کاغذپاره های تنهایی هام)











پ.ن: حالا از همه چیزش که بگذریم، حداقل کوچه فریدون مشیری رو حفظ شدم :دی


پ.ن2: اگه آدما میدونستن چقدر راحت میشه خدا رو لمس کرد، اگه میدونستن ...


پ.ن3: طولانی ترین یلدای زندگیم بود ولی، فدای سرت ...


پ.ن4: شبای آزمون قلم چی نوستالژیک شده ...


پ.ن5: Those who speak know nothing ...


پ.ن6: از دست نوشته های یک ایرانی عاشق(با چشمای خودم دیدم) :

Hey, Why don't you anderestand me ?

I miss for you ...

I need for you ...

I Love you ...

am i love ?


گویند سنگ لعل شود در مقام صبر ...

یه شعر تو ذهنم بود ... حافظ رو باز کردم دقیقا همون شعر اومد ... بعد دیدم چقدر همه چیزش مثل منه ، احساسات، عکس العمل ها، تفکرات و ...


ترسم که اشک در غم ما پرده در شود /  و این راز سر به مهر به عالم سمر شود


گویند سنگ لعل شود در مقام صبر / آری شود ولیک، به خون جگر شود


خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه / کز دست غم خلاص من آنجا مگر شود


از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان / باشد کز آن میانه یکی کارگر شود


ای جان حدیث ما بر دلدار باز گو / لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود


از کیمیای مهر تو زر گشت روی من / آری به یمن لطف شما خاک زر شود


در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب / یارب مباد آن که گدا معتبر شود


بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی / مقبول طبع مردم صاحب نظر شود


این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست / سرها بر آستانه ی او خاک در شود


حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست / دم درکش ار نه باد صبا باخبر شود

برای با تو نبودن ...

تو آن کسی که ز دنیا فرار میخواهی / برای بی قراری دریا، قرار میخواهی


بسان این دل خسته ستاره میچینی / چنان دو چشم منی ، انتظار میخواهی


برای مرگ شقایق سیاه میپوشی / ز شور کل جهان سوگوار میخواهی


ز غم به شادی بی حد پناه می آری / دل از شکوه شعف داغدار میخواهی


چُنان منی و غیر همه ، که یار میطلبند / برای با تو نبودن تو، یار میخواهی !


اگرچه خود همه نوری، ستاره می طلبی / اگرچه خود همه شعری ، شعار میخواهی


تو گل به معصیت رنگ و روی می نگری / تو خار از قِبَل زخم، خوار میخواهی


به یک نگاه کل زمین را بهانه می جویی / تو آسمان به سر خود، سوار میخواهی



پ.ن : ندونستن بهتر از دونستنه گاهی !


پ.ن2: شعر از خودم بود !

If Today Was Your Last Day / Nickelback

My best friend gave me the best advice

دوستم بهم بهترین پیشنهاد رو داد
He said each day's a gift and not a given right

اون گفت هر روز یک هدیه است نه یک دارایی
Leave no stone unturned, leave your fears behind

همه موانع رو رها کن ، ترس هات رو پشت سر بذار
And try to take the path less traveled by

و سعی کن راهی رو انتخاب کنی که از همه نزدیکتر باشه
That first step you take is the longest stride

اولین قدمی که برمیداری بلندترین گام توئه !!

If today was your last day and tomorrow was too late

اگر امروز آخرین روز برای تو بود و فردا خیلی دیر بود
Could you say goodbye to yesterday?

میتونستی با دیروز خداحافظی کنی ؟
Would you live each moment like your last

دوست داری هر لحظه رو مثل آخرین فرصت زندگی کنی ؟
Leave old pictures in the past?

تصویر های قدیمی رو در گذشته رها کنی ؟
Donate every dime you had, if today was your last day?

هر چیزی از خودت داری رو میبخشی، اگر امروز آخرین روز برای تو باشه ؟
What if, what if, if today was your last day?

چی میشه ؟ چی میشه اگر ، اگر امروز آخرین روز برای تو باشه ؟

Against the grain should be a way of life

در برابر هر دانه گندم باید یک راه برای زندگی کردن باشه
What's worth the price is always worth the fight

چیزی که می ارزه همیشه به قیمت جنگ بدست میاد
Every second counts 'cause there's no second try

ثانیه ها شمرده میشه چون هیچ تلاش دومی وجود نداره
So live like you're never living twice

پس اینطور زندگی کن که تو شانس دومی برای زندگی نداری
Don't take the free ride in your own life

زندگیت رو بی هدف جلو نبر

If today was your last day and tomorrow was too late

اگر امروز آخرین روز برای تو بود و فردا خیلی دیر بود
Could you say goodbye to yesterday?

میتونستی با دیروز خداحافظی کنی ؟
Would you live each moment like your last

دوست داری هر لحظه رو مثل آخرین فرصت زندگی کنی ؟
Leave old pictures in the past?

تصویر های قدیمی رو در گذشته رها کنی ؟
Donate every dime you had, if today was your last day?

هر چیزی از خودت داری رو میبخشی، اگر امروز آخرین روز برای تو باشه ؟


And would you call those friends you never see?

و دوست داری به دوستایی زنگ بزنی که هرگز ندیدی ؟
Reminisce old memories?

خاطرات قدیمی رو به یاد بیاری ؟
Would you forgive your enemies?

دوست داری دشمنانت رو ببخشی ؟
And would you find that one you're dreaming of?

و اون کسی رو که در رویاهات میبینی پیدا کنی ؟
Swear up and down to God above

به خداوندی خدا قسم
That you'd finally fall in love if today was your last day

که تو در نهایت در عشق قوطه ور میشی اگر امروز آخرین روز برای تو باشه

If today was your last day

اگر امروز آخرین روز تو باشه
Would you make your mark by mending a broken heart?

میخوای با بند زدن یه قلب شکسته رتبه خودت رو بالا ببری ؟
You know it's never too late to shoot for the stars

میدونی که هرگز برای پرتاب به ستاره ها دیر نیست
Regardless of who you are

علیرغم هرچیزی که هستی

So do whatever it takes

پس هر کاری لازمه بکن
'Cause you can't rewind a moment in this life

چون نمیتونی توی این زندگی به عقب برگردی
Let nothing stand in your way

نذار هیچ چیزی سر راهت قرار بگیره
'Cause the hands of time are never on your side

چون دستان زمان هرگز تو رو رها نمیکنن

If today was your last day and tomorrow was too late

اگر امروز آخرین روز برای تو بود و فردا خیلی دیر بود
Could you say goodbye to yesterday?

میتونستی با دیروز خداحافظی کنی ؟
Would you live each moment like your last

دوست داری هر لحظه رو مثل آخرین فرصت زندگی کنی ؟
Leave old pictures in the past?

تصویر های قدیمی رو در گذشته رها کنی ؟
Donate every dime you had, if today was your last day?

هر چیزی از خودت داری رو میبخشی، اگر امروز آخرین روز برای تو باشه ؟

And would you call those friends you never see?

و دوست داری به دوستایی زنگ بزنی که هرگز ندیدی ؟
Reminisce old memories?

خاطرات قدیمی رو به یاد بیاری ؟
Would you forgive your enemies?

دوست داری دشمنانت رو ببخشی ؟
And would you find that one you're dreaming of?

و اون کسی رو که در رویاهات میبینی پیدا کنی ؟
Swear up and down to God above

به خداوندی خدا قسم
That you'd finally fall in love if today was your last day

که تو در نهایت در عشق قوطه ور میشی اگر امروز آخرین روز برای تو باشه


پ.ن: این وبلاگ رو برای مواقع عصبانیتم زدم ! کسایی که نوشته های یک پسر عصبانی رو دوست ندارن هرگز واردش نشن !!