-
نشانه های 2012
دوشنبه 12 دی 1390 07:59
اذا الشمس کورت منجمی به خانه آمد، یکی مرد بیگانه را دید با زن او بهم نشسته. دشنام و سقط گفت و فتنه و آشوب خاست. صاحبدلی که بر این واقف بود گفت : تو در اوج فلک چه دانی چیست ؟ / که ندانی که در سرایت کیست ؟ (گلستان سعدی، باب چهارم در فوائد خاموشی) و اذاالاکوان گشدت همانا ما دوباره به ویروس کون گشادی مضمن دچار شدیم. بخصوص...
-
حقیقت
جمعه 18 آذر 1390 16:42
عشق با ناراستی شاد نمی شود، اما با راستی به شعف می آید. این عنصر را می توان صداقت نامید. کسی که عشق ورزیدن را می شناسد، «راستی» را به اندازه هم نوعش دوست می دارد.با راستی شاد می شود : اما نه با حقیقتی که به او آموخته شده ! نه با راستی نظریه ها ... نه با راستی کلیساها ... و نه با راستی این یا آن «-ایسم». او به راستی...
-
یاد ...
جمعه 27 آبان 1390 22:12
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA روزها مرا به یاد تو می اندازند، اشک ها، سایه ها، لبخندها ، موسیقی ها ... به جز آن دختر زیبای در ایستگاه اتوبوس که مرا یاد عزیزی دیگر می اندازد، و آن ملودی ها چشمک زننده، و شاخه های احساسی که مرا در اوج کودکی ام فرو می برند، همه چیز مرا به یاد تو می اندازد ! هوا مرا به یاد...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 آبان 1390 22:35
بالاخره ، بعد از قریب به یکسال رودخونه زاینده رود، پرآب شد، بعد از یکسال که خشک خشک بود ... غم انگیزترین صحنه ای که دیدم، مادری بود که داشت رودخونه و مرغابی هایی که روش بازی میکردن رو به بچه 2-3 ساله اش نشون میداد و میگفت : «ببین رودخونه آب داره ... یادته با هم میرفتیم به جوجو ها غذا میدادیم ؟ » ههعییی ... این یعنی...
-
در عمق ...
جمعه 22 مهر 1390 22:01
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA فولدر آهنگای «محسن یگانه» رو باز میکنم ... همه رو سلکت آل میکنم و میذارم برای پخش ... آی خدا دلگیرم ازت، آی زندگی سیرم ازت ... شاهین، پسرخاله ام، روی تخت نشسته بود، منم روی زمین دراز کشیده بودم. یه سی دی بهم داد و به پلییر بالای سرم اشاره کرد و گفت: اینو بذار گوش کنیم....
-
تابستان خود را چگونه گذراندید ؟
پنجشنبه 7 مهر 1390 22:08
حالا که پایه درسی بقیه رو بررسی میکنم، تابستان خود را ریدم ...
-
راند دوم !
یکشنبه 3 مهر 1390 01:12
اگر دنیا نباشد دردمندیم / وگر باشد، به مهرش پایبندیم (سعدی شیرازی) بوسه ها میتوانند شیرین باشند، اما داستان زندگی، شیرین تر از بوسه هاست ... رویای بوسه ها میتواند جادویی باشد ... اما جادوی زندگی هر رویایی را متاثر خواهد کرد ... رویاها را کابوس میکند و کابوس ها را رویایی ... زمان، بی رحم ترین ماهیت هستی است و هر کاری...
-
یادها ...
چهارشنبه 30 شهریور 1390 16:53
من آن مورم که در پایم بمالند / نه زنبورم که از دستم بنالند کجا خود شکر این نعمت گذارم / که زور مردم آزاری ندارم گلستان سعدی هشت آهنگ که من رو به یاد شش عزیز میندازه .... 1. مامان - Hurt/ Christina Aguilera 2. ریحانه - Leave a Tender Moment Alone/Billy Joel 3. آرمینا - Where the Streets have no Name / U2 Estranged /...
-
چهارسال گذشت ... زمان بی رحم ترین ماهیت هستی است ...
دوشنبه 14 شهریور 1390 22:12
امروز، پونزدهم شهریور، وبلاگ من پرسیمرغ / شوق فریاد / منجلاب سکوت ، چهارسالش تموم شد. چهارساله دارم اینجا مینویسه، چهارساله این وبلاگ یکی از بهترین دوستامه ! خاطرات خیلی زیادی توش هست ! خیلی از دوستام با اینجا پیوند های ناگسستنی خوردن ! مثل ارسلان، آرمینا، رها و ... روزی که اینجا شروع به نوشتن کردم، هدفم این بود که...
-
نقدی بر گلستان سعدی !
پنجشنبه 3 شهریور 1390 15:54
اتفاقا « مشک آن است که عطار بگوید، نه آنکه خود ببوید ! » یعنی خوب عموما همینطوره ! هرکی هرچی ادعا بکنه که نیست ... اگه اینطوری باشه جورابای منم خودشون میگن ما بو خوب میدیم ! بعد شما قبول میکنید ؟ یا اینکه به حرف من کاربلد گوش میکنید که میگن اصلا طرف جورابای منم نرین ؟ یا مثلا یه نفر ادعا کرد خیلی گولاخه، خیلی شاخه،...
-
اتمام حجت !
چهارشنبه 26 مرداد 1390 02:07
حرف های ما هنوز ناتمام ... تا نگاه میکنی : وقت رفتن است ! باز هم همان حکایت همیشگی : پیش از آنکه با خبر شوی لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود ! آه ... ای دریغ و حسرت همیشگی ... ناگهان ... چقدر زود ... دیر میشود ! (زنده یاد قیصر امین پور) تو ، آخرین بازمانده از دودمان دوست داشتنی هام بودی ...
-
ما را بس بخدا ... !!
یکشنبه 16 مرداد 1390 02:18
بی اخلاقی جوانان شاد !! در اتفاق مهیب و هنجار شکنی بزرگ و فاجعه انسانی ای که چندی پیش در پارک آب و آتش تهران اتفاق افتاده، عده ای جوانان شاد، رفتن یه ذره با هم آب بازی کردن ! کاری نداریم که حجابشون یه ذره وسط اون شلوغی این طرف رفت ، یا بعضیاشون به جای مانتو با لباس های بلند (بعضا آستین کوتاه) به بازی پرداختند ! ولی...
-
Same Mistake / James Blunt
پنجشنبه 23 تیر 1390 01:33
Saw the world turning in my sheets and once again I cannot sleep جهانم را دیدم، که در میان اوراقم سرگردان بود، و بار دیگر نمیتوانم بخوابم Walk out the door and up the street; look at the stars beneath my feet. Remember rights that I did wrong, so here I go. Hello, hello. There is no place I cannot go. My mind is muddy...
-
ان در احوالات کنکور آزاد
پنجشنبه 16 تیر 1390 19:30
همون ریاضی آخرش ... اگه از جایی قرار باشه زخم بخورم همین ریاضی نکبته ... !!! کلا کنکور مزخرفیه این آزاد ... یعنی در بدبینانه ترین حالت من به سادگی آزاد قبول میشم ! قبل امتحان این گوینده هه بوقید به اعصابمون ... «داوطلبان محترم سلام ...» «داوطلبان محترم لطفا اطلاعات خود را با پاسخنامه مطابقت دهید ببینین خودتونین یا یکی...
-
شوخی نیس ... !
سهشنبه 7 تیر 1390 20:24
بابائه داشت دخترش رو از آبخوری پارک آب میداد ... روی آبخوری یه مربع سبز کشیده بود یه تیک سبز وسطش !!! بعد یهو از زنش پرسید : اصا" این آب خوردنیه ؟ مامانه یه نگاه به آبخوری کرد گفت : یه تیک روش زده، حتما خوردنیه ... ما به کی دل خوش کردیم ... ؟!؟!؟؟!؟...
-
سکسکه عشق ...
شنبه 28 خرداد 1390 15:05
تو اوج سکسکه عشق ... که شاه قصه میخنده ... با این نفس که بریده ... که بار مرگ می بنده ... با این صدا که میخونه ... تو این سکوت که میگنده ... یه موج خون تو دل من ... شدم یه مردهی زنده ... هزار کبوتر عاشق ... که به آخر خط رسیدن ... هزار حرف نگفته ... تو عمق شعر خزیدن ... برای موندن این عشق ... چه مجنون ها که بریدن ......
-
حرف ها فراوانند ... راست هاشان اندک !
جمعه 16 اردیبهشت 1390 15:27
آدما میتونن دروغ بگن ! بدون هیچ دردسری ... میتونن راست رو طوری بگن که جور دیگه ای به نظر برسه ! میتونن دروغ رو طوری بگن که فکر کنیم راست میگن ! میتونن حرفی نزنن اما توی نگاهشون یه دنیا شعر نهفته باشه ... بعضی حرفا راستن ... وقتی گفته میشن، بعدش عمل میشن، گوینده تا ابد بهشون وفادار میمونه ... دنیا اون ها رو رد قالب...
-
Sohrab Upgrade
سهشنبه 2 فروردین 1390 21:15
System is Upgrading to Beta Version .... Please Wait a While ...
-
خسته ...
یکشنبه 22 اسفند 1389 19:55
چرا باید عقب بمونم ... ؟ از اون چیزی که یه روزی برات بودم ... از اون آدمی که بودم کم بیارم ... ؟ چرا باید « از سوالم خوشت نیاد » وقتی هدف از اون سوال، پیدا کردن یه چیزایی برای پرسیدن سوال اصلی بوده ... ؟ چرا تازگی از گفتن حرفای اصلی میترسم ... ؟ من فقط ... خسته ام ... و خسته ام از اینکه بدونم تو از من خسته تری ... من...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 28 بهمن 1389 12:53
هنوز زندهام ، ولی دیگه شوقی واسه فریاد ندارم ...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 بهمن 1389 22:19
به طرز خارج العاده ای مدتیه هیچ حرفی با هیچکس و برای هیچ جا ندارم ... !!
-
دریچه ... (2)
یکشنبه 19 دی 1389 23:55
تجربه همواره داره بم ثابت میکنه : آدم از گفتن بهترین حرفاش پشیمون میشه ... از نوشتن زیباترین شعرا و متن ها پشیمون میشه ... از گرفتن زیباترین تصمیم ها پشیمون میشه ... آدم همیشه داره حسرت میخوره به خاطرا چیزایی که میشد نوشته نشه، گفته نشه، یا انجام نشه ... همه اینا یه طرف ... وقتی فکر میکنم میبینم متاسفانه، آدم همیشه...
-
۵۵۵ !!
پنجشنبه 9 دی 1389 00:10
از امروز ... 555 روز تا کنکورم مونده !!! (شکلک استرسفول)
-
مناجات ...
جمعه 3 دی 1389 00:30
ای که آن بالا نشسته ای و ذلت انسان را نظاره میکنی ... صدای شیطان قطع و وصل می شود ... بی زحمت پایت را از روی سیم بردار ! (از کاغذپاره های تنهایی هام) پ.ن: حالا از همه چیزش که بگذریم، حداقل کوچه فریدون مشیری رو حفظ شدم :دی پ.ن2: اگه آدما میدونستن چقدر راحت میشه خدا رو لمس کرد، اگه میدونستن ... پ.ن3: طولانی ترین یلدای...
-
شاید تو هم مترسک کس دیگری باشی !
جمعه 28 آبان 1389 20:10
آدما سه دسته اند : دسته اول دسته دوم و مهمتر از همه دسته سوم :دی دسته اول اونایی ان که صرفا انسان هستن (یعنی حتی آدم بودنشون هم اثبات نشده :دی) ... مثل این داده های انحرافی مسئله های فیزیک که آخرش به هیچ دردی نمیخوره، ولی خوب، هست دیگه، یعنی اون شرایط فیزیکی گرچه توی اون مسئله کمکی بت نمیکنه ولی وجود داره ... اینا...
-
آی عشق ...
سهشنبه 18 آبان 1389 23:06
همه لرزش دست و دلم از آن بود که عشق پناهی گردد پروازی نه،گریزگاهی گردد ... آی عشق ... آی عشق ... چهره آبی ات پیدا نیست ... و خنکای مرهمی بر شعله زخمی نه شور شعله بر سرمای درون آی عشق ... آی عشق ... چهره سرخت پیدا نیست ... غباره تیره تسکینی بر حضور وهم و دنج رهایی بر گریز حضور ... سیاهی بر آرامش آبی و سبزه برگچه بر...
-
In the Sweet memory of black wraped boys ...
شنبه 8 آبان 1389 23:51
به یاد پسران سیاه پوش : کسخلان کلاس ... تا نیمه راه برو ، بی توجه به هیتلر برگرد ... کسخلان کلاس ... but everything we've ever known's here , i never wanted it to die ... پ.ن: خاطرات ... دنیایی دارند ، بی رحم و شیرین ... پ.ن2: پرنده مردنی است ... پ.ن3: «بودن ها فراوانند ...» بعضی خاموش و پایدار، بعضی جادویی و زودگذر...
-
وقتی ردیف جلوی کلاس نشسته باشی ...
سهشنبه 4 آبان 1389 21:43
وقتی جلوی کلاس نشسته باشی یعنی توی دهن معلم ... یعنی هرچی میگه مجبوری بشنوی و هرکاری میگه مجبوری بکنی ... وقتی ردیف جلوی کلاس نشسته باشی تازه میفهمی که فلسفه مدرسه اومدن این نیست که ده دوازده تا معلم بیان یه مشت مساله و علم و اثبات برات ردیف کنن ... اونکه مهمه اینه که ده دوازده تا آدم با تجربه تر از تو میان و بعضی...
-
چندتا ...
یکشنبه 18 مهر 1389 21:32
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA « به شما گفته اند قاتل باید به شمشیر سپرده شود، سارق بر دار آویخته گردد و زناکار سنگسار شود. اما من میگویم شما نیز از مجازات قاتل، دزد و زناکار مصون نیستید اگر جسم آنها کیفر یابد روح شما در اعماق وجودتان دچار تیرگی خواهد شد.» مسیح فرزند انسان، جبران خلیل جبران چقدر امروز توی...
-
بوی گند مهر ...
جمعه 2 مهر 1389 16:24
اندر اوصاف وبلاگ نویسی یادمه یکسال اول وبلاگم همه اش نقل قول و تیکه های کتابا و حرف زدن در مورد مکاتب فکری بود ... توی تولد یک سالگی اش و با شروع سال دوم سعی کردم نظرات خودم رو هم به تیکه های کتابا و مکاتب و اینا اضافه کنم ... سال سومم پر بود از دل نوشته ها و روزنوشت ها و اینا ... دیدم با شروع چهارمین سال فعالیتم باید...